آدما گاهی لازمه چندوقت،کرکرشونو بکشن پایین

یه پارچه سیاه بزنن و بنویسن،کسی نمرده

فقط دلم گرفته

***

آدمها برای هم سنگ تمام میگذارند

اما نه وقتی که درمیانشان هستی

آنجا که درمیان خاک خوابیدی

سنگ تمام را میگذارند و میروند

***

کافیه سربزیرباشی

گرگ شدن اینروزها،با بره اشتباهت میگیرن

خیزبرمیدارن برای دریدنت

***

گول دنیا رومخور،ماهیان شهرما ازکوسه وحشیترن

بره های این حوالی گرگها رامیدرند

سایه ازسایه هراسان درمیان کوچه ها

زنده ها هم آبروی مردگان را میبرن

***

 لنگه های چوبی درحیاطمان گرچه کهنه اند وجیرجیرمیکنن

ولی خوش بحالشان که لنگه هم هستن

     یک روز آموزگار از دانش آموزانی که در کلاس بودند پرسید آیا می توانید راهی غیرتکراری برای ابراز عشق، بیان کنید؟

برخی از دانش آموزان گفتند : با بخشیدن، عشقشان را معنا می کنند. برخی “دادن گل و هدیه” و “حرف های دلنشین” را راه بیان عشق عنوان کردند. شماری دیگر هم گفتند “با هم بودن در تحمل رنجها و لذت بردن از خوشبختی” را راه بیان عشق می دانند.